نارضایتی مردم از حکومت دینی و سلطنت فقیهان هرگز تا به این حد ملموس و فراگیر نبوده است . نگرانی مردم از آینده ی کشور، فشار ناشی از تحریم ها، اوضاع نابسامان اقتصادی و کاهش امنیت و آزادی های اجتماعی روی هم رفته بهانه هایی قوی برای کشاندن مجدد مردم به اعتراضات خیابانی و اعتصابات هستند، اما تا زمانی که این بهانه ها با امید به تغییر همراه نشوند نمی توانند تاثیر خود را آنچنان که باید بگذارند . واقعیت این است که به هدررفتن قویترین پتانسیل تغییر یعنی حضور مردم در تجمعات اعتراضی (خواسته یا نخواسته) به دست اصلاح طلبان سبب شد که اکثریت مردم امید و اعتماد به نفس خود را ازدست بدهند و به این نتیجه برسند که پایه های این نظام محکمتر از آن است که بتوان با دست خالی و فقط از طریق مبارزات مدنی به تغییر آن دل بست .
امروزمردم برای بازگشت به خیابان نیاز دارند که آلترناتیوی غیر از اصلاح طلبان برای تغییر داشته باشند، درواقع قدرت اصلاح طلبان و تمایل آنها برای تغییر از دید عمده ی مردم زیر سوال رفته است و آنها دیگر حاضر به خطر کردن در زیر پرچم این جناح از حکومت مذهبی نیستند. برای ایجاد این آلترناتیو جایگزین لازم است که سکولارها برای خود سازماندهی مستقل ، منشور عملکردی مستقل و نماینده و رهبر مستقلی داشته باشند و در نتیجه سکولاریسم جدی تر و ریشه ای تر از قبل جایگاه خود را در محافل سیاسی ایران باز کند و برای خود دارای شناسنامه و هویتی شفاف شود. چرا که تنها تشکیل یک جبهه ی مستقل و منسجم از سکولارهاست که می تواند نیروهای خاموش مایل به تغییر را از حالت سردرگمی و انفعال خارج کند و مسیری امتحان نشده ( بر خلاف اصلاح طلبی ) و هدفمند را پیش پای آنها بگذارد. بعد ها به پشتوانه ی همین نیروهای به حرکت در آمده که ترسیم روشنی از هدف مبارزات و فعالیتهای خود دارند می توان سکولاریسم را آرام آرام به عمق جامعه ی ایران تزریق کرد و آن را تبدیل به خواسته ای تردید ناپذیر و شعاری غالب کرد. در غیر این صورت ایستادن نیروهای سکولارپشت سراصلاح طلبان نمی تواند چندان به بازگشت مردم به عرصه ی اعتراضات مدنی کمک کند و اگر هم فرصتی برای بروز اعتراضات پیش بیاید امکان هدر رفتن مجدد آن در اثر دلبستگی اصلاح طلبان به حکومت اسلامی و نیز توجیه نشدن مردم در مورد نیاز به سکولاریسم به عنوان پیش زمینه ی آزادی بسیار زیاد است. در واقع تنها یک سکولاریسم هویت دار است که هم می تواند از موج سواری جناحهای قائل به حکومت مذهبی و استفاده از سکولارها به عنوان سیاهی لشکر مانع شود و هم خواسته و ارمانی بزرگ وقوی را به مردم بدهد که در صورت حضور میلیونی مجدد در تجمعات ،دیگر سنگر مبارزه را به امید اصلاح و تغییر رویه ی حاکمان دینی رها نکنند و به چیزی کمتر از تغییر قانون اساسی به قوانینی سکولارو منطبق با حقوق بشر راضی نشوند . بنابراین سازماندهی و انسجام سکولارها در مرحله ی اول برای کشاندن مردم به بطن مبارزات مدنی و بعدها برای گرفتن نتیجه ای مثبت از این مبارزات شدیدا ضروری است .