1) در یک نگاه واقع بینانه نباید انتظار دستاورد بزرگ و خاصی را از این روز داشته باشیم، چرا که از یک طرف سرکوبهای گسترده و سرخوردگی های ناشی از تظاهرات بدون نتیجه، جمعیت معترضین فعال را کاهش داده و از طرف دیگر حکومت هم به خوبی راههای مقابله ی روانی و فیزیکی با مخالفینش را فرا گرفته است .بنابراین بهتر است که از هم اکنون روی جنبه های روحیه بخش حضور و خواسته ها و شعارهای عملی تاکید کنیم وسقف اتظاراتمان را متناسب با داشته ها و توان خودمان تعیین نماییم .
2) مخالفین حکومت شامل طیف گسترده ای از احزاب و گروههای سیاسی می شود که طبعا بر روی شعارهای متفاوتی ،از یاحسین میرحسین گرفته تا مرگ بر جمهوری اسلامی، تاکید دارند. پس چه خوب است به جای اینکه چندین شعار مختلف با صداهای ضعیف سر داده شوند یک شعار مشترک و موردتوافق با صدای بلند فریاد شود تا بتوان از حداقل نیروها برای ضربه زدن به حکومت و رساندن خواسته ی خود به گوش دیگران بیشترین استفاده رو برد.
3) تاکیدو تبلیغ برروی شعارهای رادیکالی مثل مرگ بر اصل ولایت فقیه ممکن است که از همین الان نوعی ترس و اضطراب ناخودآگاه را در مردم ایجادکرده و آنها را برای حضور مردد کند. هرچند که در عمل هزینه ی شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه با شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد یکسان است اما از لحاظ روانی در اثر تبلیغات سی و یک ساله ی حکومت از نگاه عمده ی مردم شعار اول ساختارشکنانه و پرهزینه به نظر می رسد اما شعار دوم فاقد این ویژگی هاست .
4) به توافق رسیدن بر روی یک شعار مشترک می تواند تظاهرات را هدفمند کند و به مردم انگیزه ی حضور را بدهد. خواسته ی آزادی زندانیان سیاسی به علت ساختار شکن نبودن می تواند از سوی آقای موسوی و شیخ کروبی به عنوان مطالبه ی اصلی مردم در روز ایران (قدس ) مطرح شود تا به این ترتیب مردم بعد از مدتها یک تظاهرات هدفمند را تجربه کنند و انگیزه ی حضور در راهپیمایی های بعدی هم در آنها تقویت شود.
5) دفاع جانانه از زندانیان سیاسی و بها دادن به آنها می تواند هزینه ی زندانی کردن مخالفین را برای نظام بالا ببرد و بنا بر این فعالین سیاسی و نهاد های مدنی با تکیه بر پشتوانه ی مردمی می توانند با آزادی عمل بیشتر و عزم قویتری از حقوق سیاسی و اجتماعی مردم دفاع کنند.
6) آزادی همه ی زندانیان سیاسی از اسانلو گرفته تا نوریزاد و زید آبادی صرف نظر از عقاید و منش های سیاسی آنها می تواند تلاشهای سی ساله ی حکومت برای بی اهمیت کردن جان و آزادی انسانها را تا حد زیادی نقش بر آب کند . به عبارت دیگر خواسته ی آزادی زندانیان سیاسی می تواند ارزشهای انسانی و احترام به حقوق اولیه ی انسانها مثل آزادی را در بین مردم رواج دهد و یک اتحاد فراعقیدتی را بین همه ی ایرانیان بر پایه ی احترام به حقوق وارزشهای انسانی را پایه ریزی کند.