به نام احمدينژاد، به كام خامنهاي، بر تن و روح جوان ايراني
خبري آشنا و تكراري: باز هم يك دانشجوي ديگر به زير ضربات شلاق زخمي و شكسته شد و باز هم علت اعمال اين خشونت و سبعيت توهين به رييس جمهور بود. رييس جمهوري كه آنقدر مايهي عذاب و شرم شده است كه ميزان نفرت از او برابر و همسنگ با نفرت از خامنهاي گردد و در طول رياستش همواره در كنار ديكتاتور بزرگ يا حتي پيشاپيش او و به عنوان يك سپر محافظ ، آماج تيرهاي مخالفين حكومت مذهبي قرار بگيرد. با اينحال به نظر ميرسد همين رييس جمهور در ماههاي اخير قصد آن كرده كه از قامت يك كوتولهي سياسي خارج شده، در برابر اربابش قد علم كند و براي خودش هويتي غير از هويت يك رييس جمهور ولايي و گوش به امر رهبر قائل گردد. بنابراين از روي همين خيالات دارد آرام آرام از اردوگاه رهبر فاصله ميگيرد، هرچند كه به سمت مردم نميآيد اما در گوشهي ديگري دارد لانهگزيني ميكند و هر از گاهي هم بدش نميآيد كه تيري به سمت اردوگاه خامنهاي پرتاب كند.
پس محاسبات خامنهاي اشتباه از آب در آمدهاند و او شايد تاكنون پشيمان شده است كه چرا تمام هستي و آبروي خود را در سي خرداد 88 براي رياست احمدينژاد به قمار گذاشته است. اين رييس جمهور ديگر ولايي نيست بلكه ماري است كه در آستين ولايت پرورانده شده و قبل از آنكه زهر خود را بريزد بايد نيشهايش كشيده شوند. اين رعيتي كه عليه ارباب خود شوريده است بايد تا آخرين حد و مرزي كه ميتوان براي نفرت قائل شد مورد نفرت قرار بگيرد، بايد آنقدر منفور شود كه حتي خوش خيالترين و كم حافظه ترين افراد هم تصور همدستي با او براي برانداختن ارباب ظالمتر و قدرتمندتر را به خود راه ندهند، احمدي نژاد بايد منفور شود تا تنهاتر از ايني كه هست گردد، تا هيچ كس حتي ياران سابقش هم ديگر نخواهند كه نامشان در كنار نام او قرار بگيرد و سابقهي ديروز و فعاليتهاي امروزشان زير سايه ي سياه و وحشت انگيز نفرت قرار بگيرد. احمدي نژاد بايد منفور و تنها شود تا جسارتش را از دست بدهد و كشيدن نيشهايش آسانتر شود.
براي به وجود آوردن نفرت عميق و پايدار هم فقط اشاره به دزديها و فسادها كافي نيست بخصوص وقتي كه افشاگران خودشان شاه دزدند و چون بيم آن دارند كه به تلافي و كينه توسط دزد كوچك رسوا شوند نميخواهند كه بيشتر روي اين مسائل پافشاري كنند و گاها هم دعوت به كش ندادن ماجرا ميكنند، با اينحال سختي اي در كار نيست و راههاي ديگري هم براي نفرت زايي هست، مثل قرباني كردن مجدد قربانيان حتي اگر يك ساعت به زمان آزاديشان فرصت مانده باشد!
-باز هم يه جوون ديگه رو شلاق زدند. -عوضيا، براي چي آخه؟ -توهين به رييس جمهور -مردك آشغال، ببين تو رو خدا چطوري دارن بهترين جووناي اين مملكت رو به خاطر يه انتر عذاب ميدن... لعنت و نفرين ، لعنت و نفرين و باز هم لعنت و نفرين
0 Responses to به نام احمدينژاد، به كام خامنهاي، بر تن و روح جوان ايراني
Something to say?