در روزهاي گذشته حساسيت روي ميزان استقبال از فيلم اخراجي هاي سه ي ده نمكي و جدايي نادر از سيمين طوري افزايش يافته است كه اين مسئله را به امري حيثيتي براي موافقين و مخالفين حكومت تبديل كرده ، طوري كه اعلام ميزان فروش اين دو فيلم و درصدر قرار گرفتن اخراجي ها باعث ايجاد موجي از عصبانيت ، انكار و يا نااميدي در بين دوستان سبزمان شده است. به همين خاطر با نوشتن اين مطلب سعي كرده ام تا با ذكر چند نكته (كه حاصل جمع بندي نظرات دوستان سبز است) هم به قول معروف روي اين برادران و خواهران ده نمكي مدار را كم كنم و هم در مقابله با اين جنگ رواني تا جاييكه مي توانم نقش خود را ايفا كنم.

نكته ي اول : همانطور كه گفتم ميزان استقبال از اخراجي هاي سه براي حكومت تبديل به مسئله اي تبليغي و وسيله اي براي جنگ رواني شده است و هم پالكي هاي ده نمكي تمام تلاش خود را بر آن دارند تا با جعل آمار هم كه شده ، فروش اخراجي ها را بالاتر از ميزان واقعي اعلام كنند و بدين گونه به بسيجي هاي از خود باخته و ترسيده روحيه بدهند و در وقابل روحيه ي سبزها را تضعيف نمايند.البته منظور من اين نيست كه واقع بيني را به كل كنار بگذاريم و به انكار و تكذيب روي آوريم ،بلكه قصدم تنها تاكيدي بر حقه بازي و متقلب بودن اين حكومت و عدم غفلت از آن در قضاوتهايمان مي باشد.

نكته ي دوم : اگر تماشاگران فيلم فرهادي نود درصد مخالف حكومت باشند ده درصد تماشاگران اخراجي ها هم موافق حكومت نيستند. يعني با يك نگاه عميقتر بازهم استقبال از اخراجي ها دليل بر تعداد زياد هوادران حكومت و يا بي تفاوتي مردم نيست .در واقع اكثرمردم فقط به خاطر دو ساعت خنديدن و تفريح در كنار خانواده و دوستان به ديدن اين فيلم مي روند و تنها چيزي كه در اين بين برايشان قابل تصور نيست و از آن غافلند نه گفتن و بي احترامي به فراخوان جنبش سبز است. در مقابل از آنجايي كه فيلمهايي چون جدايي نادر از سيمين همواره مخاطبين خاص خود را داشته وفاقد جذابيت هاي سرگرم كننده ي زياد براي عوام هستند در حال حاضر ،برعكس اخراجي ها ، بيشتر به دلايل سياسي و ايفاي نقش در مبارزات مدني مورد استقبال واقع مي شوند كه انصافا با در نظر گرفتن اين امر فيلم فرهادي استقبال قابل قبولي هم داشته است. در يك كلام ميزان فروش فيلم ده نمكي و فرهادي مقايسه ي مناسبي بين مخالفين و موافقين حكومت و حتي مردم خواهان تغيير با مردم بي تفاوت نسبت به سرنوشت مملكت نيست، بلكه تنها مقايسه اي بين ميزان قشر نخبه و آگاه جامعه با قشر ناآگاه آن است.

نكته ي سوم : حتي اگر با وجود در نظر گرفتن دو نكته ي اول همچنان عصباني و دلخور هستيم باز هم محكوم كردن و توهين به هموطنانمان راه حل مناسبي نيست و اصلي ترين ايراد به تبليغات محدود و كم كاري خود ما بر مي گردد. بنا براين دوست سبز و عصباني من بهتر است ابتدا بدون عصبانيت به اين سوالها در ذهن خودت پاسخ دهي و بعد به محكوم كردن ديگران بپردازي :آيا تا به حال در شهرتان پوستر و شب نامه اي به دستت رسيده است كه شما را با دلايل محكم از ديدن اخراجي ها باز دارد ؟ آيا از مردمي كه بالاترين نمي خوانند و حتي سابقه ي ده نمكي و هدف اين فيلم را هم نمي دانند انتظار داشتي كه براي ديدن اخراجي ها با آن همه تبليغ و جنجال جلوي سينما صف نكشند؟ آيا دست كم ده نفر از اطرافيانت را براي نديدن اين فيلم قانع كرده اي ؟ اصلا آيا تا به حال متوجه نشده اي كه ما در هدف قرار دادن آگاهي " چشم اسفنديار خودكامگان" امكاناتمان بسيار محدود است و نياز به يك عزم راسخ داريم.