سالهاست كه در كشور ما طنابهايي كلفت و ضخيم مذهب را به طور گسست ناپذيري به حكومت پيوند داده اند، طنابهايي كه به دستان روشنفكران مذهبي از رشته هاي ساده دلي و سطحي بيني توده هاي مذهب زده تنيده شده اند و دائما دوام و كيفيت آنها توسط مجتهدين و آيت الله ها با سلاح تهديد و انذار ازعاقبت مرتدين و محاربين مراقبت مي شود . طنابهايي كه اگر در پي اطاعت از اوامر عقلي و زير پا گذاشتن احكام شرعي هوس پاره كردنشان به سرمان بزند ، گذشته از زخمي كردن دستانمان ممكن است كه به دور آنها بپيچند و بند اسارتمان شوند و يا اگر زياد سرسختي و مقاومت نشان دهيم وبه اصطلاح خودمان پرروبازي درآوريم بسيار محتمل است كه فراتر از دستانمان به دور گلويمان حلقه شوند و طناب دارمان گردند.
اگرما تنها با خشونت عريان فقيهان روبرو بوديم پاره كردن اين طنابها كه بيشتر از هرچيزي نياز به چاقوي بران فهم و آگاهي عمومي دارد، تا اين حد مشكل و دست نيافتني نمي شد. اما متاسفانه در مسير حركت ايران به سوي سكولاريسم با راه بندان بزرگتري به نام روشنفكران مذهبي روبرو هستيم كه همواره با دادن آدرسهاي عوضي و دستكاري تابلوهاي راهنما سبب گمراهي و طولاني تر شدن راه مي گردند و شور و شوق حركت را از بطن جامعه مي ربايند. اين جماعت با اين بهانه كه چشمان خو گرفته به تاريكي مردم مذهبي ايران طاقت نورو روشنايي آزادي خالص و بي شرط و شروط را ندارند ، مفاهيمي چون دموكراسي را در زير سايه ي اعتقادات و باورهاي مذهبي خود قرار مي دهند وبا خلق سايه روشني از آنها به گمان خود براي خلايق مذهبي قابل تحمشان مي سازند.حال اگر در اين ميان بنده ي بي خدايي هم جسارت كند و بپرسد كه پس تكليف نامسمانان و اقليت هاي مذهبي و حتي مذهبي هايي كه آزادي را رها از بندواجراي بند بند حقوق بشر را رها از تحريف مي خواهند چه مي شود به احتمال زياد با يك پاسخ همواره در آستين از سوي جماعت رو شنفكرين مذهبي مواجه خواهد شد و آن هم اين است : در كشور مذهبي ما كه اكثريت مذهبي و دين دار هستند بايد دموكراسي ديني برقرار باشد و اين همانا عين دموكراسي است !
اينجا اگر بنده ي صالح و عافيت طلبي باشي ، بايد به خاطر مصلحت انديشي و عمق استدلالي كه در پس اين پاسخ نهفته است يا قانع شوي و يا حداقل تظاهر به قانع شدن كني، اما اگر سمج تر از اين حرفهاهستي مي تواني با افزودن كمي چاشني جسارت به سماجت، براي چند پرسش ديگر نيز مزاحم افكار مشعشع آقايان و خانمهاي روشنفكر مذهبي شوي . مثلا مي تواني بپرسي كه روشنفكران عزيزآيا مفهوم دموكراسي حكومت اكثريت با رعايت حقوق اقليت نيست؟ اگر جوابتان بلي است آيا در دمو كراسي مورد نظر شما حق آزادي بيان و تبليغ عقايد براي يك دگرانديش وجود دارد ؟ آيا يك كافر ، يك غير مسلمان يا حتي يك غير شيعه حق كانديد شدن در انتخابات را دارد ؟ آيا دموكراسي ديني شما تاب موهاي بي حجاب و شانه هاي عريان يك زن را دارد ؟ اصلا يك سوال اساسي و آن هم اينكه از كجا معلوم كه همه ي اكثريت مذهبي ، خواهان حكومت مذهبي هستند؟ آيا ملاك شما براي جمهوري اسلامي خواهي ايرانيان ، طلبه هاي حوزه هاي علميه هستند كه اگر دل در گرو حكومت مذهبي هم نداشته باشند ، نانشان در گروي اين نوع حكومت است؟ يا نه ملاكتان اين طلبه ها به اضافه ي بسيجي هايي هستند كه همانند مارهايي كه در آستينتان پرورانده باشيد حتي خودتان هم از گزند نيشهايشان در امان نيستيد؟ آه، ببخشيد فراموش كردم كه پيرمردان و پيرزناني كه در طاقچه هاي خانه شان جز مفاتيح و قرآن كتاب ديگري را ندارند ( آنهم اكثرا به دليل بي سوادي نه براي قرائت بلكه براي تبرك ) را به همراه بخشي از مذهبي هاي معتدل به ليست اكثريت شما اضافه كنم. شايد اين اهمال من از آن جهت باشد كه گمان مي كنم خيلي از اين مذهبي هاي غير حكومتي كه هنوز به نظام اسلامي دلبسته اند براي حفظ دينشان از بي حرمتي و سواستفاده چه بسا صدها بار راحت تر از شما به جدايي مذهب از حكومت رضايت دهند. در هرحال تصورنمي كنم كه اكثريت تعريف شده ي شما در برابر جوانان رها از دغدغه هاي مذهبي و ساير اقشار جامعه كه پيه ي حكومت مذهبي به تنشان ماليده شده است ، چندان از وزن سياسي و اجتماعي بالاتري برخوردار باشند. بنابراين آيا انصاف است كه فشر فعال و پوياي جامعه كه خواهان يك حكومت انسان محور و نه الله محورند قرباني تنگ نظري هاي كساني شوند كه با توجيه امر به معروف و نهي از منكر سرك كشيدن در خلوت ترين و خصوصي ترين حريم هاي زندگي ديگران را حق جايزخود مي دانند.
آقايان و خانمهاي روشنفكر از نوع مذهبي آيا به من حق نمي دهيد كه آزاد انديشي شما را به خاطر بال و پر دادن به متعصبين و متحجرين زير سوال ببرم و حتي شما را هم در سلاخي شدن تنوع افكار در زير تيغ تعصبات مسئول بدانم ؟ آيا شما نقش كساني را ايفا نمي كنيد كه با سپردن قوه هاي سه گانه به دامان مذهب اسلحه به دست خشونت طلبان مذهبي مي دهند و آنقدر متعصب هستند كه حتي از زخمي شدن خود هم ابايي ندارند؟ آيا نبايد به اين متهمتان كنيم كه هرچه با تلاش بسيار از مزاياي جداشدن نهاد دين از حكومت براي مردم مذهب زده ي ايران رشته ايم، به يك آن با تحريف مسائل و سانسور حقايق پنبه مي كنيد و با همان پنبه سر آزادي را ميبريد؟ آقايان و خانمهاي روشنفكر مذهبي شما را به خدايتان كمي تفكر كنيد اما خواهشا اينبار بدون درنظر گرفتن تعصبات مذهبيتان فقط و فقط براي اعتلاي كشورتان و درمان دردهاي هموطنانتان بينديشيد.