امروز نوشته اي از دوست عزيزم مدرنيته توسط ايميل به دستم رسيده كه در آن از كاربران مجازي دعوت كرده است تا با ايجاد موجي وبلاگي از شوراي هماهنگي و نهادهاي ديگر درخواست كنند كه با فراخواني واقع بينانه و هدفمند به اعتراضات مردم اروميه ياري رسانند. متن نوشته:


دیروز شهر ارومیه روزی تاریخی را سپری کرد. خیابان های کوچک شهر شاهد حضور مردمی بودند که با وجود جمعیت انبوه نیروهای سرکوب گر تجمع خود را شکل دادند. هسته های اولیه با وجود شلیک گاز اشک آور، هجوم چماقداران بسیج و نیروهای موتور سوار شکل گرفت و مردم به آن ملحق شدند. این موفقیت حاصل شد چرا که مردم "نمی خواستند" و آنها نیز "نمی توانستند" خواست مردم را تغییر دهند! پس هر ضربه باتون و هر سوزش باد گرم اشک آور انگیزه ای می شد تا دل را به دریا بزنند و فداکاری کنند. دیروز توانستیم چون همه آمده بودند. برای آذربایجانشان و در اعتراض به دشمنی مشترک، رژیمی که تصمیم به نابودی سرزمینشان گرفته است. نیامده بودند تا کتک بخورند، حقشان را فریاد می کردند، نمی ترسیدند و کسی نمی توانست بترساندشان و همین نترسیدن کافی است تا شاهد تاثیر معجزه ای باشیم به نام قدرت مردم. زنان در مقایسه با تظاهرات های قبلی در ارومیه حضور پر رنگ تری داشتند و نمونه بارز آن صحنه درگیری در خیابان زنجیر (مطهری). اعتراض زن به رژیم اسلامی یعنی یک "نه" بزرگ به نهضتی که بنیاد برآمد آن مخالفت با حق رای زن بود. یعنی نه به آپارتاید جنسی و فرهنگ خانه نشین کردن زن در نظام فقاهتی. تظاهرات دیروز تنها مختص طبقه متوسط نبود. با شکل گرفتن جمعیت بازار تعطیل شد و به معترضین پیوست. با تاریک تر شدن هوا اعتراضات رفته رفته به پایین شهر کشیده شد و شاهد خبرهایی از درگیری های شدید در آن مناطق بوديم.

حماسه دیروز ارومیه به ما ثابت کرد برای اعتراض تنها کافی است بخواهیم و نترسیم. و راه نجاتمان همین است نه میدانی خالی از نیروی سرکوب و خیابانی عریض تردوستان عزیز، در آن دوازده روزی که لبهای دوخته یاران در بندمان اوین را فتح کرده بود سوگند یاد کردیم که برای دفاع از شرفمان از انجام هر آنچه که ادر توانمان است فرو گذار نکنیم و پرچم آغشته به خون جنبش آزادی خواهی این میراث گرانبها به قدمت یک قرن را بر روی زمین رها نکنیم. عهد بستیم که یارانمان را تنها نگذاریم. پوینده ها، مختاری ها، ندا ها و سهراب ها، فرزاد کمانگرها، هدی صابر و هاله صحابی ها و هزاران ستاره جاوید در آسمان ايرانمان را فراموش نكنيم.

اکنون که آذربایجان با قیام تاریخی خود این سکوت مرگ آسا را در هم شکسته می توانیم با راه انداختن موج وبلاگی و ارسال ایده هایمان به شبکه های اجتماعی هماهنگ کنندگان را مجاب کنیم تا نگذارند این آتش برافروخته شده توسط مردم بار دیگر خاموش شود. فرقی نمی کند این هماهنگ کننده چه کسی باشد. چه شورای هماهنگی باشد و صقحه 25 بهمن و چه شخصیت های مستقل تفاوتی ندارد. فراموش نکنیم که هم اکنون جریان های قوم گرای تحت اداره مستقیم رژیم دست به کار شده اند تا با برنامه های فرسایشی کاری کنند که خشم مردم فروکش کند و این انرژی به هدر برود. شرایط را بسنجیم، واقعیت های موجود را ببینیم و با بررسی دقیق بخواهیم تا وقت و ساعت و مکانی اعلام شود.

باید از این ظرفیتهای بالقوه موجود که نمودش در شبکه های اجتماعی قابل مشاهده هاست استفاده بهینه به عمل آید. بیایید تا نترسیم و هماهنگ کنندگان را نیز مجاب کنیم که نترسند. اطمینان داشته باشیم که نترسیدن ما ترس اقتدارگرایان را به دنبال خواهد داشت و این باعث خواهد شد که نتوانند با هم باشند. و همین با هم نبودن کافی است که دیگر نباشند! همانطور که دیروز نیروی انتظامی می گفت که با "این ها" نیستند و از ما هستند و از مردم می خواستند که با جان خود بازی نکنند چرا که "اینها" خدا و پیغمبر نمی شناسند.

بدانیم که اگر این فرصت تاریخی نیز از دست رفت فردا روز تنها مقصر خودمانیم و کسی نیست که همچون گذشته او را مقصر بدانیم و گناه بی عملی مان را به گردن او بیندازیم. فراموش نکنیم تنها یک تجمع ساده می تواند بازگشت آذربایجان به آغوش خیزش تاریخی آزادی خواهی مردم ایران و تاثیرات مثبت بسیاری را در آینده کشورمان به دنبال داشته باشد.